با وجود این که چندین سال از اجرای طرح توصیفی میگذرد، هنوز هم مشاهده می شود که بعضی از همکاران، اصول اولیه تدریس فارسی را رعایت نمی کنند.

در کتاب خوانداری، دانش آموزان باید معنای واژه ها را در قالب جمله یاد بگیرند. اگر دانش آموزی معنی واژه ای را نمی داند، نباید معانی آن ها رو زیر آن ها بنویسید و یا مثل بعضی از همکاران، معانی کلمات مهم درس را به همراه معنی آن ها چاپ کند و به آن ها را در اختیار دانش آموزان قرار دهد تا در کنار درس مربوطه بچسبانند!

چرا نباید چنین کاری انجام شود؟

چون دانش آموزان در درک مفهوم متن با مشکل مواجه می شوند، کتاب خوانداری تمرینی است برای یادگیری بهتر دروسی مثل مطالعات اجتماعی، هدیه ها و ... .

وقتی با کمک کتاب خوانداری، دانش آموزان را برای درک بهتر مفهوم متن آموزش ندهیم، در یادگیری سایر دروس به مشکل برمی خورند. در نتیجه شما مجبور می شوید وقتی سوالی از دانش آموز می پرسید، مفهوم سوال را هم برای دانش آموزان شرح دهید.

اگر معنی کلمه به راحتی و بدون هیچ زحمتی جلوی چشم بانش آموز باشد، دانش آموزان مثل یک مترجم با تکیه بر معانی کلمات، معانی جملات را برای شما بازگو می کنند، در حالی که هدف کتاب خوانداری این نیست، بلکه هدف این است که دانش آموز مفهوم جملات را بفهمد نه ترجمه ی آن ها را.

چون اگر دانش آموزان واژه ها را به صورت جداگانه و خارج از جملات حفظ کنند، خیلی سریع معانی آن ها را فراموش می کنند، اما اگر در قالب جمله و به صورت مفهومی با واژه ها برخورد کنند، در صورت فراموشی معنی یک واژه، می توانند با ارتباط دادن آن به سایر واژه های جمله، معنی آن را حدس بزنند.

همکاران محترم، بیایید مربی نتیجه گرا نباشیم. بیایید دانش آموزان را در مسیر درست آموزش قرار دهیم، حتی اگر خودمان در رسیدن به اهداف سال تحصیلی با مشکل مواجه شویم.

البته می توان حدس زد که چرا بعضی از آموزگاران خواسته یا ناخواسته ترجیح می دهند مثل مربی نتیجه گرا عمل کنند.

سرگروه های آموزشی، راهبران، مدیران و ...، باید نسبت به روش جدید آموزش توجیه شوند، تا در بازدیدهای کلاسی نگاه نتیجه گرا نداشته باشند، بلکه باید مراقب باشند که آموزگاران در مسیر درست آموزش حرکت کنند، حتی اگر در آن مقطع، نتایج ملموسی را مشاهده نکنند.

آموزگاران هم می توانند در ابتدای سال تحصیلی با برگزاری آزمون های ارزشیابی تشخیصی سطح دانش آموزان را مورد سنجش قرار دهند و نتایج را به اطلاع مدیر، سرگروه های آموزشی و ... برسانند و در نهایت اهداف خود را هم شرح دهند، تا بازرسان عملکرد شما را بر اساس اهدافی که تعیین کرده اید بسنجند، نه بر اساس اهداف کلی و عمومی.

فرض کنیم دانش آموزان شما در درک مفهوم متون درسی مشکل دارند، این موضوع را به اطلاع کسانی که برای بازدید به کلاس شما مراجعه می کنند برسانید، هدف خود را هم رفع این مشکل اعلام کنید.

وقتی بازرسی به سراغ شما آمد، از او بخواهید که عملکرد شما را در مسیری که دارید طی می کنید مورد ارزیابی قرار دهد، نه این که از دانش آموزان معانی کلمات را بپرسد یا ... .

اگر دانش آموزان را در مسیر درست آموزش قرار دهیم، سال های بعد دانش آموزان در این زمینه مشکلات کمتری خواهند داشت، اما اگر شما آموزگار گرامی، روش درست را طی نکنید، آموزگار سال بعد یا باید مثل شما نتیجه گرا باشد و یا اصلاح مسیری که امسال باید انجام میشد را سال بعد باید آغاز کند.

اگر مسیر آموزش فارسی را اصلاح نکنیم، نتیجه این می شود که دانش آموزان ایرانی در یک آزمون بین المللی با موضوع درک مفهموم متن، در 3 سال متوالی از بین حدود 40 کشور، نتیجه ای بهتر از رتبه های بین حدود 35 الی 40 به دست نیاورند!!!